سوره بقره آیه 40

User Rating
PoorBest 
( 0 Votes ) 

آيه 40

آيه و ترجمه

يَبَنى إِسرءِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتىَ الَّتى أَنْعَمْت عَلَيْكمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِى أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّىَ فَارْهَبُونِ(40)

ترجمه :

40 اى فرزندان اسرائيل نعمتهائى را كه به شما ارزانى داشتم به خاطر بياوريد، و به پيمانى كه با من بسته ايد وفا كنيد، تا من نيز به پيمان شما وفا كنم ، (و در راه انجام وظيفه و عمل به پيمانها) تنها از من بترسيد.

تفسير:

ياد نعمت هاى خدا

داستان خلافت آدم در زمين و بزرگداشت او از سوى فرشتگان ، و سپس فراموش كردن پيمان الهى و خارج شدن او از بهشت و همچنين توبه او را در آيات گذشته شنيديم ، و از اين ماجرا اين اصل اساسى روشن شد كه در اين جهان ، همواره دو نيروى مختلف حق و باطل در برابر هم قرار دارند و مشغول مبارزه اند، آنكس كه تابع شيطان شود، راه باطل را انتخاب كند، سرانجامش دور شدن از بهشت و سعادت و گرفتارى در رنج و درد است ، و به دنبال آن پشيمانى .

به عكس ، آنها كه خط فرمان پروردگار را بدون اعتنا به وسوسه هاى شياطين و باطلگرايان ادامه دهند، پاك و آسوده از درد و رنج خواهند زيست .

و از آنجا كه داستان نجات بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان و خلافت آنها در زمين ، سپس فراموش كردن پيمان الهى و گرفتار شدن آنها در چنگال رنج و بدبختى ، شباهت زيادى به داستان آدم دارد، بلكه فرعى از آن اصل كلى محسوب مى شود خداوند در آيه مورد بحث و ده ها آيه بعد از آن ، فرازهاى مختلفى از زندگى بنى اسرائيل و سرنوشت آنها را بيان مى كند، تا آن درس تربيتى كه با ذكر سرنوشت آدم ، آغاز شد در اين مباحث تكميل گردد.

تفسير نمونه ، جلد1، صفحه : 201

روى سخن را به بنى اسرائيل كرده چنين مى گويد: اى بنى اسرائيل به خاطر بياوريد نعمتهاى مرا كه به شما بخشيدم ، و به عهد من وفا كنيد تا من نيز به عهد شما وفا كنم ، و تنها از من بترسيد (يا بنى اسرائيل اذكروا نعمتى التى انعمت عليكم و اوفوا بعهدى اوف بعهدكم و اياى فارهبون )

در حقيقت اين سه دستور (يادآورى نعمتهاى بزرگ خدا، وفاى به عهد پروردگار، و ترس از نافرمانى او) اساس تمام برنامه هاى الهى را تشكيل مى دهد.

ياد نعمتهاى او انسان را به معرفت او دعوت مى كند، و حس شكرگزارى را در انسان بر مى انگيزد، سپس توجه به اين نكته كه اين نعمتها بى قيد و شرط نيست و در كنار آن خدا عهد و پيمانى گرفته ، انسان را متوجه تكاليف و مسئوليتهايش مى كند، و بعد از آن نترسيدن از هيچكس و هيچ مقام در راه انجام وظيفه سبب مى شود كه انسان همه موانع را در اين راه از پيش پاى خود بر دارد و به مسئوليتها و تعهدهايش وفا كند، چرا كه يكى از موانع مهم اين راه ترسهاى بى دليل از اين و آن است ، به خصوص در مورد بنى اسرائيل ، كه سالها زير سيطره فرعونيان قرار داشتند و ترس جزء بافت وجود آنها شده بود.

نكته ها

1- يهود در مدينه

جالب اينكه طبق تصريح بعضى از مورخان قرآن ، سوره بقره نخستين سوره اى است كه در مدينه نازل شد، و قسمت مهمى از آن درباره يهود بحث مى كند، زيرا يهود در آنجا معروفترين جمعيت پيروان اهل كتاب بودند، و قبل از ظهور پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) طبق كتب مذهبى خود انتظار چنين ظهورى را داشتند و ديگران را به آن بشارت مى دادند، از نظر اقتصادى نيز وضع آنها بسيار خوب بود، و روى هم رفته ، نفوذ عميقى در مدينه داشتند.

اما با ظهور اسلام ، اسلامى كه راه هاى منافع نامشروع آنها را مى بست و جلو

تفسير نمونه ، جلد1، صفحه : 202

انحرافات و خودكامگيهاى آنهاى را مى گرفت ، نه تنها غالبا دعوت اسلام را نپذيرفتند، بلكه در آشكار و نهان بر ضد اسلام قيام كردند، همان مبارزه اى كه هنوز هم بعد از چهارده قرن ادامه دارد.

آيه فوق و آيات بعد نازل شد و آنها را زير شديدترين رگبار سرزنشهاى خود گرفت ، و آنچنان با ذكر دقيق قسمتهاى حساس تاريخشان آنها را تكان داد كه هر كس كمترين روح حقجوئى داشت بيدار گشت به سوى اسلام آمد، بعلاوه درس آموزندهاى بود براى همه مسلمانها.

در آيات آينده به خواست خدا فرازهائى از قبيل نجاتشان از چنگال فرعون ، شكافتن دريا و غرق شدن فرعونيان ، ميعادگاه موسى در كوه طور، گوساله پرستى بنى اسرائيل در غيبت موسى ، دستور توبه خونين و نازل شدن نعمتهاى ويژه خدا بر آنها، و مانند آن خواهيم خواند كه هر كدام درس يا درسهاى آموزندهاى در بر دارد.

2- دوازده پيمان خدا با يهود چه بود؟

آن گونه كه از آيات قرآن استفاده اين پيمان همان پرستش خداوند يگانه ، نيكى به پدر و مادر، بستگان ، يتيمان ، و مستمندان ، و خوشرفتارى با مردم ، بر پاداشتن نماز، اداى زكات ، دورى از اذيت و آزار، و خونريزى بوده است .

شاهد اين سخن آيه 83 و 84 همين سوره است :

و اذا اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لا تعبدون الا الله و بالوالدين احسانا و ذى القربى و اليتامى و المساكين و قولوا للناس حسنا و اقيموا الصلوة و آتوا الزكوة ... و اذ اخذنا ميثاقكم لا تسفكون دمائكم و لا تخرجون انفسكم من دياركم ثم اقررتم و انتم تشهدون .

در حقيقت اين دو آيه اشاره به ده پيمان مختلف است كه خدا از يهود گرفته

تفسير نمونه ، جلد1، صفحه : 203

بود، و با ضميمه كردن آيه 12 سوره مائده (و لقد اخذ الله ميثاق بنى اسرائيل ... و قال الله انى معكم لان اقمتم الصلوة و آتيتم الزكاة و آمنتم برسلى و عزرتموهم ...) كه دو پيمان ديگر دائر به ايمان به انبياء و تقويت آنان از آن استفاده مى شود، روشن مى گردد كه آنها در برابر آن نعمتهاى بزرگ الهى و تعهدهاى فراوانى كرده بودند و به آنها وعده داده شده بود كه اگر به اينها وفادار بمانيد در باغهائى از بهشت جاى خواهيد گرفت كه نهرها از زير قصرها و درختانش جارى است (لادخلنكم جنات تجرى من تحتها الانهار) اما متاءسفانه آنها سر انجام همه اين پيمانها را زير پا گذاردند كه هنوز هم به پيمان شكنى خويش ادامه مى دهند، در نتيجه پراكنده و دربدر شدند و تا اين پيمانشكنيها ادامه دارد، اين وضع نيز ادامه خواهد يافت ، و اگر مى بينيم چند روزى در پناه ديگران سر و صدائى دارند هرگز دليل بر پيروزيشان نيست ، و ما به خوبى مى بينيم روزى را كه فرزندان غيور اسلام ، دور از گرايشهاى نژادى و قومى تنها در سايه قرآن بپاخيزند و به اين سر و صداها خاتمه دهند.

4- خدا نيز به عهدش وفا مى كند

نعمتهاى خدا هيچگاه بى قيد و شرط نيست ، در كنار هر نعمتى مسئوليتى قرار دارد و شرطى نهفته است .

در روايتى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم كه منظور از ((اوف بعهدكم )) اين است كه من به عهد خودم وفا خواهم كرد و شما را به بهشت خواهم برد.

و اگر در قسمتى از اين حديث ايمان به ولايت على (عليه السلام ) بخشى از اين پيمان ذكر شده جاى تعجب نيست ، زيرا يكى از مواد پيمان بنى اسرائيل قبول رسالت پيامبران الهى و تقويت آنها بود، و مى دانيم قبول جانشينان آنها نيز دنباله همان مساءله رهبرى و ولايت است كه در هر زمان متناسب با آن عصر بايد تحقق يابد،

تفسير نمونه ، جلد1، صفحه : 204

در زمان موسى عهده دار اين منصب او بود و در عصر پيامبر، پيامبر و در زمانهاى بعد على (عليه السلام ).

ضمنا جمله ((اياى فارهبون )) (تنها از مجازات من بترسيد) تاءكيدى است بر اين مطلب كه در راه وفاى به عهدهاى الهى و اطاعت فرمانش از هيچ چيز و هيچكس نبايد ترس و وحشت داشت ، اين انحصار را از كلمه ((اياى )) كه مقدم بر جمله ((فارهبون )) است استفاده مى كنيم .

5- چرا يهوديان را بنى اسرائيل مى گويند ؟

((اسرائيل )) يكى از نامهاى يعقوب ، پدر يوسف مى باشد، در علت نامگذارى يعقوب به اين نام مورخان غير مسلمان مطالبى گفته اند كه با خرافات آميخته است .

چنانكه ((قاموس كتاب مقدس )) مى نويسد: ((اسرائيل به معنى كسى است كه بر خدا مظفر گشت ))! وى اضافه مى كند كه اين كلمه لقب يعقوب بن اسحاق است كه در هنگام مصارعه (كشتى گرفتن ) با فرشته خدا به آن ملقب گرديد))!

همين نويسنده در ذيل كلمه ((يعقوب ))مى نويسد: ثبات و استقامت و ايمان خود را ظاهر ساخت ، در اين حال خداوند اسم وى را تغيير داده اسرائيل ناميد، و وعده داد كه پدر جمهور طوائف خواهد شد ... و ... بالاخره در كمال پيرى درگذشت ، و مثل يكى از سلاطين دنيا مدفون گشت ! و اسم يعقوب و اسرائيل بر تمام قومش اطلاق مى شود)).

همچنين او در ذيل كلمه ((اسرائيل )) مى نويسد: ((و اين اسم را موارد بسيار است چنانكه گاهى قصد از نسل اسرائيل و نسل يعقوب است .))

ولى دانشمندان ما مانند مفسر معروف طبرسى در ((مجمع البيان )) دراين باره

تفسير نمونه ، جلد1، صفحه : 205

چنين مى نويسد: ((اسرائيل همان يعقوب فرزند اسحاق پسر ابراهيم (عليهماالسلام ) است )) ... او مى گويد، ((اسر)) به معنى ((عبد)) وئيل (به معنى الله ) است ، و اين كلمه مجموعا معنى عبدالله را مى بخشد.

بديهى است داستان كشتى گرفتن اسرائيل با فرشته خداوند و يا با خود خداوند كه در تورات تحريف يافته كنونى ديده مى شود يك داستان ساختگى و كودكانه است كه از شاءن يك كتاب آسمانى به كلى دور است و اين خود يكى از مدارك تحريف تورات كنونى است .

تفسير نمونه ، جلد1، صفحه : 206