رمضان ماه مهمانی خدا
قرآن کتاب آسمانی
ذکر ایام هفته
شنبـه » یا رب العالمین
يـك شنبـه » يا ذالجلال و اکرام
دوشنبـه » یا قاضی الحاجات
سه شنبـه » یا ارحم الراحمین
چهارشنبه » یا حی یا قیوم
پنج شنبـه » لا اله الا الله ملک الحق المبین
جمعـه » صلوات بر محمد و ال محمد

اوقات شرعی

روزشمارغدیر

روزشمار غدیر

سوره بقره آیه 113

User Rating
PoorBest 
( 0 Votes ) 

آيه 113

آيه و ترجمه

وَ قَالَتِ الْيَهُودُ لَيْستِ النَّصرَى عَلى شىْءٍ وَ قَالَتِ النَّصرَى لَيْستِ الْيَهُودُ عَلى شىْءٍ وَ هُمْ يَتْلُونَ الْكِتَب كَذَلِك قَالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ فِيمَا كانُوا فِيهِ يخْتَلِفُونَ(113)

ترجمه :

113 يهوديان گفتند: مسيحيان هيچ موقعيتى (نزد خداندارند، و مسيحيان نيز گفتند: يهوديان هيچ موقعيتى ندارند (و بر باطلند) در حالى كه هر دو دسته ، كتاب آسمانى را مى خواندند (و بايد از اين گونه تعصبها بر كنار باشند) افراد نادان (ديگر همچون مشركان ) نيز سخنى همانند سخن آنها داشتند، خداوند در روز قيامت در اختلاف آنها داورى خواهد كرد.

شان نزول :

جمعى از مفسران از ابن عباس چنين نقل كردند: هنگامى كه گروهى از مسيحيان نجران خدمت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) آمدندعدهاى از علماى يهود نيز در آنجا حضور يافتند، بين آنها و مسيحيان در محضر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نزاع و مشاجره

تفسير نمونه ، جلد1، صفحه :405

در گرفت ، رافع بن حرمله يكى از يهوديان رو به جمعيت مسيحيان كرد و گفت : آئين شما پايه و اساسى ندارد و نبوت عيسى و كتاب او انجيل را انكار كرد، مردى از مسيحيان نجران نيز عين اين جمله را در پاسخ آن يهودى تكرار نمود و گفت آئين يهود پايه و اساسى ندارد، در اين هنگام آيه فوق نازل شد و هر دو دسته را بخاطر گفتار نادرستشان ملامت نمود.

تفسير:

تضادهاى ناشى از انحصارطلبى

در آيات گذشته گوشهاى از ادعاهاى بيدليل جمعى از يهود و نصارى را ديديم آيه مورد بحث نشان مى دهد كه وقتى پاى ادعاى بى دليل به ميان آيد نتيجهاش انحصارطلبى و سپس ‍ تضاد است .

مى گويد: ((يهوديان گفتند: مسيحيان هيچ موقعيتى نزد خدا ندارند، و مسيحيان نيز گفتند يهوديان هيچ موقعيتى ندارند و بر باطلند)) (و قالت اليهود ليست النصارى على شى ء و قالت النصارى ليست اليهود على شى ء).

جمله ((ليست ... على شى ء)) اشاره به اين است كه آنها در پيشگاه خدا مقامى ندارند، يا اينكه دين و آئين آنها چيز قابل ملاحظهاى نيست .

سپس اضافه مى كند: ((آنها اين سخنان را مى گويند در حالى كه كتاب آسمانى را مى خوانند))! (و هم يتلون الكتاب ).

يعنى با در دست داشتن كتابهاى الهى كه ميتواند راهگشاى آنها در اين مسائل باشد اين گونه سخنان كه سرچشمهاى جز تعصب و عناد و لجاج ندارد بسيار عجيب است .

تفسير نمونه ، جلد1، صفحه :406

سپس قرآن اضافه مى كند: ((مشركان نادان نيز همان چيزى را مى گفتند كه اينها مى گويند)) (با اينكه اينها اهلكتابند و آنها بتپرست ) (كذلك قال الذين لا يعلمون مثل قولهم ).

اين آيه سرچشمه اصلى تعصب را، جهل و نادانى معرفى كرده ، چرا كه افراد نادان همواره در محيط زندگى خود محصورند و غير آن را قبول ندارند، به آئينى كه از كودكى با آن آشنا شده اند هر چند خرافى و بى اساس باشد سخت دل ميبندند، و غير آن را منكر مى شوند.

در پايان آيه آمده است ((خداوند داورى اين اختلاف را در قيامت به عهده خواهد گرفت )) (فالله يحكم بينهم يوم القيامة فيما كانوا فيه يختلفون ).

آنجا است كه حقايق روشنتر مى شود و اسناد و مدارك هر چيز آشكار است ، كسى نمى تواند حق را منكر شود و به اين ترتيب اختلافات بر چيده خواهد شد، آرى يكى از ويژگيهاى قيامت پايان يافتن اختلافات است .

ضمنا آيه فوق به مسلمانان دلگرمى ميدهد كه اگر پيروان اين مذاهب به مبارزه با آنها برخاسته اند و آئين آنها را نفى مى كنند، هرگز نگران نباشند، آنها خودشان را هم قبول ندارند، هر يك چوب نفى بر ديگرى ميزند، و اصولا جهل و نادانى سرچشمه تعصب و تعصب سرچشمه انحصارگرى است .

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید